متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

جور دیگر

سهراب گفتی:

چشمها را باید شست.... شستم
گفتی جور دیگر باید دید... دیدم.
گفتی زیر باران باید رفت..... رفتم
او نه چشم های خیسو شسته ام را.... نه نگاه دیگرم را... هیچ کدام را ندید!
فقط در زیر باران با طعنه خندید و گفت:
دیوانه ی باران ندیده!!

نظرات 1 + ارسال نظر
ahmad جمعه 14 تیر 1392 ساعت 01:14

خوانده بود:
"زیر باران باید رفت"
فکر میکرد:
"زیر باران باید، رفت! "

ممنونم احمد جان بخاطر سر زدن و نوشته زیبات

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.