متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

عناوین یادداشت‌ها

  • پاداش جمعه 18 مرداد 1392 02:40
    بیچاره مترسک سرتاسر سال از مزرعه مواظبت کرد….. در آغاز فصل سرد تنش هیزم آتش کشاورز شد پاداش وفاداری جز این نیست …!
  • هویت من! جمعه 18 مرداد 1392 02:05
    بی اندازه دلتنگ “خودم”هستم آری”خودم” همان موجود لطیفی که در انزوای باید و نبایدهای بیهوده اسیرش کرده ام! همان که گاه گاهی همراه من نیست نه اینکه نخواهد با من باشد نه،من پنهانش می کنم … هراس داوریهای این همه ناداور مرا به پنهان کردنش وامیدارد؟! اما بی او،خلا عمیق وگسترده ی وجودم هرگز پرنمی شود … بی او شاید مرا خوب...
  • من خدایی دارم جمعه 18 مرداد 1392 02:03
    من خدایی دارم من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست… نه در آن بالاها! مهربان، خوب، قشنگ… چهره‌اش نورانیست گاه‌گاهی سخنی می‌گوید، با دل کوچک من، ساده‌تر از سخن ساده من او مرا می‌فهمد‌! او مرا می‌خواند، او مرا می‌خواهد، او همه درد مرا می‌داند… یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم می‌نگرم، آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…...
  • شما!!!!؟؟؟ جمعه 18 مرداد 1392 02:01
    زیادی خوبی نکنید!! انسان است و فراموش کار از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزد پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما!!!!
  • رضایت جمعه 18 مرداد 1392 01:54
    کلاغ و طوطی هر دو زشت و سیاه آفریده شدند . طوطی اعتراض کرد و زیبا شد . کلاغ هم راضی به رضای خدا بود . اکنون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد !
  • فرصت پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 02:06
    همیشه چوب اعتمادهایی را می خوریم که به احساسمان کرده ایم کاش به عقل هم فرصتی می دادیم...
  • آرام تر... پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 02:04
    آرام تر سکوت کن... صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد...
  • آب گل آلود چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:59
    اگر دیگر همه از آب گل آلود ماهی میگیرند، از بدیشان نیست، آبهای تمیز دیگر ماهی ندارند.
  • نکته چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:43
    نکته ای جالب برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۲, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶, ۱۷, ۱۸, ۱۹, ۲۰, ۲۱, ۲۲, ۲۳, ۲۴, ۲۵,۲۶ آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت کافیست؟ تلاش سخت (Hard work) H+A+R+D+W+O+ R+K...
  • حرف های گه گاه... چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:34
    آدم گاهی می خواهد حرف بزند؛ اما نمی داند با چه کسی ! پس لال می شود! خفه می شود. وقتی که هر که هست نمی فهمدت و هر که می فهمدت نیست.
  • شک چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:26
    به هر آسمانِ زلالی شک دارد؛ گنجشکی که با سر به پنجره خورده است …!
  • حق چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:21
    آدمی فقط در یک صورت حق دارد؛ به دیگری از بالا نگاه کند؛ و آن هنگامی است که بخواهد؛ دست دیگری که بر زمین افتاده بگیرد تا او را بلند کند …
  • حیرت چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:13
    چه زیبا نقش بازی می کنیم … و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛ حتی خدا هم از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
  • آنطوری که باید ... چهارشنبه 16 مرداد 1392 00:11
    خسرو شکیبایی می گفت: بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن، بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن. زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
  • نمایش سه‌شنبه 15 مرداد 1392 01:30
    این روزهــــایم به تظاهر می گذرد… تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیـــــالی، به شادی، به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست… اما . . .چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش”
  • می توان بود؟… سه‌شنبه 15 مرداد 1392 01:03
    “کاش هرگز بزرگ نمی شدیم” چشمهایت را ببند به دوران کودکیت برگرد بچه که بودی از زندگی چه میدانستی؟ نگاهت معصوم بود، و خنده های کودکانه ات از ته دل، بزرگترین دلخوشی ها داشتن اسباب بازی دوستت، پوشیدن کفش بزرگترها و حتی خوردن یک تکه کوچک شکلات. بچه که بودی حسادت، کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت، دوست داشتنت پاک و بی...
  • تنهایی سه‌شنبه 15 مرداد 1392 00:54
    تنهایی، شاخه‌ی درختی‌ست پشتِ پنجره‌اَم گاهی لباسِ برگ می‌پوشد گاهی لباسِ برف اما، همیشه هست!
  • حساب یکشنبه 13 مرداد 1392 22:54
  • گفته ها و نگفته ها... یکشنبه 13 مرداد 1392 22:24
    همیشه یادمون باشه که نگفته ها رو میشه نگفت اما گفته ها رو نمیشه پس گرفت...
  • این روزها جمعه 11 مرداد 1392 01:24
    سعی نکن متفاوت باشی فقط سعی کن که خوب باشی این روزها خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت هست
  • تا کـــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟ چهارشنبه 9 مرداد 1392 01:10
    آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند ! از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد ! دوستــت دارند . . . تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ! میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو...
  • נنیــا چهارشنبه 9 مرداد 1392 01:08
    ــاے گـذاݜتنـ נر נنیــا یعنـے قبوڵـ بازے یـعنی تن سـپرנن بـﮧ آنچـﮧ قــاعـנه زندگی اسـت چـﮧ خوب ۅ چـﮧ بـנ! زندگـے هـزاړ چـهرهـ ۅ ړنـﮚ נاړנ ڪﮧ گـــاهـے بړ ۅفق مـړاנ اسـت ۅ گــاﮧ عـــذابـ آۅړ.
  • سکوت دوشنبه 7 مرداد 1392 03:28
    سکوت … و دیگر هیچ نمی گویم …! که این بزرگترین اعتراض دل من است به تو … سکوت را دوست دارم به خاطر ابهت بی پایانش …
  • اولویت دوشنبه 7 مرداد 1392 03:23
    هیچکس سرش شلوغ نیست همه چیز بستگی به ” اولویت ها” دارد…
  • دانش آموز و خانم معلم دوشنبه 7 مرداد 1392 03:20
    پسرم بیا پای تخته به چند تا سوال جواب بده بفرمایید بپرسید خانم معلم جانداران به چند گروه تقسیم میشن ؟: چهار گروه خانم معلم به نظرم اشتباه جواب دادی ولی حالا بشمار ببینم : گیاهان ، حیوانات ، انسانها و بچه ها معلم : بچه ها مگه انسان نیستن ؟ … حق با شماست خانم معلم پس میشن سه گروه خیلی خوب دوباره بشمار: گیاهان ، حیوانات...
  • پانتومیم دوشنبه 7 مرداد 1392 03:07
    زندگی پانتومیم است, حرف دلت را به زبان بیاوری باخته ای..
  • مجسمه ای به نام من دوشنبه 7 مرداد 1392 02:38
    بیا آخرین شاهکارت را بین …. مجسمه ای ساختی دیدنی…. خیره به دور دست…. شاید غرب… شاید شرق…. معشوق یک نگاه… مفعول یک گناه… مدفون یک خاطره… خرده هایش را باد میبرد…. بیا آخرین شاهکارت را ببین…. مجسمه ای دیدنی ساخته ای به نام…. من…. من….
  • قسمت شنبه 5 مرداد 1392 01:22
    چه کلمه مظلومیست… “قسمت ” تمام تقصیر ها را به گردن میگیرد…
  • گاهی شنبه 5 مرداد 1392 01:19
    گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن… میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری… اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!! اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی .
  • درد شنبه 5 مرداد 1392 01:10
    “درد” بگذار بیاید بگذار بیاید از در / از دیوار / از کنج و کلید از هرطرف که می خواهد درد درد است دل، خوش مکن به وارونه خواندنش تنها تویی و تنهاییت تویی و باران پشت پنجره دوربین رابچرخان کلید را لمس کن حرکت! زندگی آغاز میشود و دیگر بار در شکوه چشمانت و وجود پرمهرت دستهایت برای گشودن درهای جهان کافی ست باورکن چنان همیشه...