متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

متولد مرداد

درخت دلتنگ تبر شد وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هایش ترجیح دادند

عناوین یادداشت‌ها

  • توکل سه‌شنبه 12 آذر 1392 16:25
    توکل یعنی اجازه دادن به خداوند ، که خودش تصمیم بگیرد تو فقط بخواه و آرزو کن ، اما پیشاپیش شاد باش و ایمان داشته باش که رویاهایت ، هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار ، چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
  • یاد... یکشنبه 10 آذر 1392 23:04
    در نهایت چیزی که به یادمان می ماند حرف دشمنانمان نیست بلکه سکوت دوستانمان است. مارتین لوترکینگ
  • حالم این روزا... یکشنبه 10 آذر 1392 23:01
    حالم این روزا حال خوبی نیست مثل حال عقاب بی پرواز مثل حال ژوکوند بی لبخند مثل احوال تار بی شهناز...
  • امید... یکشنبه 10 آذر 1392 15:52
    وقتی همه چیز روبراه است که امیدواری معنا ندارد ، امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است؛ پس هیچ وقت نا امید نشو ، بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی ...
  • تیر--------> یکشنبه 10 آذر 1392 12:06
    باز هم قلبم تیر میکشه. یکی از عزیزترین دوست هام داره آتیش میزنه به زندگیش. خدایا به خدایت قسمت میدم کمکش کن. بهش بفهمون که اشتباه نکنه...
  • اهمیت... یکشنبه 10 آذر 1392 00:08
    اهمیت ، ندارد ........ که " آدمها " چقدر ،............... دوستت ندارند ! مهم "........... این است ،.. که تو ، چه اندازه ،............................. با تمام ِ این دوست نداشتن ها ".. می توانی " .. دوستِ شان بداری !!
  • دلتنگ که باشی... یکشنبه 10 آذر 1392 00:01
    دلتنگ که باشی آدم دیگری می شوی… خشن تر….. عصبی تر…… کلافه تر……. و جالبتر اینکه با اطرافیان هم کاری نداری!!! همه اش را نگه میداری و دقیقا سر کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی….!!!!
  • غوغا می کند …..! شنبه 9 آذر 1392 19:28
    هر چقدر هم تنها هستی …. لباس خوب بپوش ! برای خودت غذای خوب بپز ! خودت را به صرف قهوه ای در یک خلوت دنج میهمان کن ! برای خودت گاهی هدیه ای بخر ! وقتی به روح احترام می گذاری …احساس سربلندی می کند آن وقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمی برد … و اگر قرار است انتخاب کند …کمتر به اشتباه اعتماد می کند … یادت باشد …. عزت نفس...
  • اثـبـات ... پنج‌شنبه 7 آذر 1392 21:26
    اصــولا آدم هـایی که ارزش دوسـت داشـتـه شـدن را نـدارنـد درسـت هـمـان آدم هـایـی هـسـتـنـد کـه مـا مُـصـرانـه سـعـی مـی کـنـیـم دوسـتـشـان داشـتـه باشـیـم…! ایـن قـانـون نـیـازی بـه اثـبـات نـدارد …
  • دروغ چرا؟؟؟ دوشنبه 4 آذر 1392 19:44
    خیلی دلتنگتم
  • فروشی نیست... دوشنبه 4 آذر 1392 17:51
    پشت ویترین مغازه ها جنس هایی هست که خیلی گرونن یه چیزایی هم میشه پیدا کرد که ارزونه اما گاهی یه گوشه ای، یه چیزی میذارن، که شاید کهنه باشه ، شایدم معمولی اما روش نوشته " فروشی نیست " آدم باید ازون جنس باشه
  • شمعِ شام... دوشنبه 4 آذر 1392 15:06
  • خیلی دیر... شنبه 2 آذر 1392 22:10
    خیلی دیر می فهمیم بهترین روزهای زندگیمان روزهایی بودند که آرزو داشتیم زود بگذرند!!!
  • خیلی زود؟؟؟!!! پنج‌شنبه 30 آبان 1392 00:12
    آدمها خیلی زود جای همدیگر را می گیرند مواظب باشید ؟!؟!؟!
  • شیطان به رسول خدا گفت طاقت دیدن ۶ خصلت آدم را ندارم: یکشنبه 26 آبان 1392 00:13
    ۱:به هم میرسند سلام میکنند. ۲:باهم مصاحفه میکنند. ۳:برای هر کاری انشاا… میگویند. ۴:از گناه استغفار میکنند. ۵:هر کاری را با بسم ا… الرحمن الرحیم شروع میکنند. ۶:تا نام تو را میشنوند صلوات میفرستند آﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮﮐﻨﯿﺪ ﺷﯿﻄﺎ­ﻥ ﻣﯿﮑﻮﺷﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﮐﻨﺪ؟
  • هیچ!!! شنبه 25 آبان 1392 18:48
    دست های ما کوتاه بود و خرماها بر نخیل، ما دستهای خود را بریدیم و به سوی خرماها پرتاب کردیم خرما فراوان بر زمین ریخت ولی ما دیگر دست نداشتیم… (کیومرث منشی زاده)
  • «شیخ صنعان و دختر ترسا» شنبه 25 آبان 1392 18:45
    داستان شیخ صنعان و دختر ترسا، حکایت عاشق شدن پیری زاهد و متشرّع و صوفی مسلک است که در جوار بیت الحرام، صاحب مریدان بسیار بوده و تمام واجبات دینی و شرعی را انجام داده و صاحب کرامات معنوی بوده است. زاهد پیر(شیخ صنعان یا سمعان)، چند شب پیاپی در خواب می بیند که از مکه به روم رفته و بر بتی، مدام سجده می کند. پس از تکرار...
  • حرف، حرف، حرف... شنبه 25 آبان 1392 18:28
    نیمی از جهان، افرادی هستند که چیزی برای گفتن دارند و نمی توانند بگویند و نیم دیگر افرادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند ولی همیشه حرف میزنند . . . (رابرت فراست)
  • عشق مترسک... یکشنبه 19 آبان 1392 02:26
    مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد
  • گـاهـی بــاید... یکشنبه 19 آبان 1392 02:23
    گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ، مـثل یـــــاد ، مـثل غــرور ، و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ، مـثل خــاطره ، ... مـثل لبـخند ، رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی ، و ماندنــت رفـتنــی مــی شود ، وقتـی کـه نبــاید بمـانــی .. .
  • نقاب ها ؟!؟!؟! یکشنبه 19 آبان 1392 02:19
    چگونه است؟! صبح که بیدار شدی کدامین نقاب را بر می داری؟ فصل نقابهاست... انگار کسی ما را بی نقاب نمی بیند اگر روی واقعی داشته باشیم کسی ما را نمی پسندد به دنبال لحظه ایم که تمام نقابها از چهره ها برداشته شود ایا آن روز هیچ "خودی" باقی خواهد ماند؟
  • ابراز یکشنبه 19 آبان 1392 02:13
    هرگز در زندگی این دو را ابراز نکنید : 1 - آنچه که نیستید . 2_ همه آنچه که هستید .
  • خاطره ایی از استاد شفیعی کدکنی جمعه 17 آبان 1392 23:36
    "من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسم ... شان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به...
  • بهتر استــــــــ ... دوشنبه 13 آبان 1392 20:08
    دور باشـــی و تــپــــــنده … بهتر است از این که … نزدیـــک باشی و زننـــــــده … این مفــــــهوم را که در رگ هـــایت جاری کنی … دیگر تنـــــــــها نخواهی بود …
  • رعایت فاصله دوشنبه 13 آبان 1392 20:04
    فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید؛ آدم ها یکدفه می زنند روی ترمز؛ و آن وقت شما مقصری …!
  • ... یکشنبه 12 آبان 1392 22:51
    خیلی گشتم اما نتونستم عنوانی در خور این عکس و ایامش پیدا کنم. حسیـــــــــــــن
  • تنهایی یکشنبه 12 آبان 1392 01:59
    تنها لذتی که نمی توانی با دیگران قسمتش کنی , تنهایی است.
  • تجربه خودم یکشنبه 12 آبان 1392 01:50
    این رو واقعا تجربه کردم: بگذارید دوستی ؛ کم کم به اوج خود برسد ، چون اگر این رسیدن برق آسا باشد ! ناگهان از نفس می افتد و متوقف می شود … !!!
  • ” من خدا را دارم “ یکشنبه 12 آبان 1392 01:46
    من خدا را دارم .. کوله باری بر دوش … سفری بی پایان… سفری بی همراه … گم شدن تا ته تنهایی محض .. سازکم با من گفت : هر کجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل : ” من خدا را دارم “
  • اتهام شنبه 11 آبان 1392 02:17
    چه خوب است: متهم شدن به سادگی ونداشتن سیاست کافی برای بازی های حقیرانه دنیا!